نوشته بودم از بغل محکم.
اما امشب. با چشمهایی که به زور روضههای توی گوشم میخواهم اشکهایشان را مطهر جلوه بدهم، مینویسم که بغل محکم فقط از آن خداست. یعنی باید امیدوار باشیم به روزی که خدای ما، از عملکردمان رضایت داشته باشد و بغلمان کند. محکم. قطعا بغل محکم خدا حق آدمهای خوب است. برای آدمهایی که خدا به خاطر رفتارشان دوستشان دارد. من چندباری تجربهاش را داشته ام... دوست داشتنی بود. گرم بود. دلخواه...
من اشک میریزم.
من پای دوستان خدا را وسط میکشم...
من اعتراف میکنم که الان، با این عملکرد لایق بغل محکم خدا نیستم. اما...
دلم کودک بهانهگیری است که فقط با بغل آرام میشود.
دستهایم را باز کردهام. چشمهایم را که خیس است بستهام... بغل نکنی هم کاری خلاف عدلت نکردهای... فقط... اینجا یک بنده را بدجور کنف کردهای...بندهای که امشب و همیشه، بیش از عدلت، به مرحمتت احتیاج داشت...